توصیف دریا و زیبایی هایش

به نام خدایی که دلی دارد مهربان و بزرگتر از اقیانوس ها و دریاهای بی کرانش .

اتاقی کوچک و تاریکی دارم به خاطر غم و دردی که در قلبم نهفته است گاهی اوقات اینقدر قلبم تنگ و تاریک و بی قرار می شود که می خواهم گوشه ای  از اتاق بنشینم و زار زار گریه کنم ولی در همان لحظه چشمانم ، که آویخته با اشک هایم است به پنجره کوچک اتاقم خیره می شود ، حس عجیبی مرا به آن سوی روانه می کند ، دیوانه بار به آن سو می دوم ، پرده ای را که می کشم و پنجره اتاقم را باز می کنم ، نوری فروزان و عجیبی در اتاق پخش می شود ، این نور چشمانم را می زند و برای چند لحظه چشمانم را می بندم وقتی باز می کنم نمی دانم در خوابم یا بیداری ؛ منظره ای را که می بینم نمی دانم نقاشی ای خیالیست و یا طبیعی واقعیست .

توصیف دریا و زیبایی هایش

منظره ای زیبا و عجیبی را می بینم که به وجد می یفتم دریایی پهناور و آبی رنگ ، که موجودات دریایی بی شمار زیبایی را در خود جای داده است را می بینم ، صدای امواج دریا و مرغان دریایی ، آهنگین و طنین انداز است . ساحلی از فرشی نرم ، ماسه ای و با نقش و نگارهایی صدفی پوشیده شده است.

خورشیدی فروزان بر این منظره ی زیبا می تابد و خورشید نور خود را به دریا می پاشاند ؛ نسیمی لطیف و پاکی از طرف دریا می وزد انگار کسی با دستانی نرم ، صورتم را نوازش می کند .

زیباترین و تماشاترین منظره ی دریا هنگام غروب خورشید است که عقل را به شگفتی و حیران می کشاند .

حال کمی از دلتنگی ها و بی قراری هایم گریخت و آرامشی در وجودم پدیدار شد ، دل کندن از دیدن این منظره ی زیبا برایم سخت است ، ولی حال متوجه شدم خدایی که برای یکی از بی شمارترین نعمت هایش ، نعمتی ، همچون دریا را به مخلوقات روی زمین بخشیده تا بتوانند از آن فواید بسیار ببرند و حال می خواهم سر به سجده بگذارم و شکر خدای زیبایی ها و بزرگ را به جای آورم . با نگریستن به دریا و زیبایی هایش از وجود پرعظمت و قدرتمند خداوند می توان پی برد .

پس حا می فهمم در هر حالی که هستم و در هر جایی که هستم چه در تاریکی ها و چه در روشنایی ها ، پشتیبان و تکیه گاهی دارم که می توانم در تمام لحظات زندگی ام به او پناه ببرم و از او یاری جویم و او معبودی جز خدا نیست .

نویسنده:فاطمه احمدی

تایید کننده : وفایی نیا (دبیر ادبیات)


برچسب
امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 14.3/20